1
خدا
تورا که می آفرید
عاشق بود
بعد
عاشق سیب شدو
انار
حتی باران
من این را از طعم نگاهت فهمیدم
2
می رقصی
لای واژه های عاشقانه کتاب
حتی میان فنجان
این روزها
ته نشین بوسه توست
3
می ترسم
از لبهایت
از دیابت
4
کپی برابر اصل نیست
این قند
عسل
حتی بامیه
ادای لبهایت را در می آورند
5
کندوی لبهایت
مکیدن دارد
این همه نیش
گرد چشمهایت
کبریت بی خطرند
در دست آتش نشان
من
به زنبور معتادم
6
نصف النهار مبدا
نه از لندن
که از خط لبهایت می گذرد
ومن
ساعتم را
بابوسه هات تنظیم می کنم
7
قاتل
پشت میله هاست
پشت ردیف موزون مژگانت
ومن
مقتول دائمی دقایق
پی نویس کاملا خصوصی:
ماه سلطان ببخش این شبها بدون من افطار می کنی...افطار بدون تو....دست نخورده باقی می ماند
ای جانم از اینهمه عشق
ای جانم از اینهمه مهربانی
از اینهمه دلدادگی
از اینهمه شوریدگی
از اینهمه جنون
به قول مهروانیتان برادرم
این جنون نوش جانتان تا ابدالدهر
امید که همیشه در سایه سار لطف بی همتای یکتا خوشبخت و شاد باشین و سلامت
سپاس از این همه مهربانی
جنون بدون مهر زهر است
امید که آفتابتان از مشرق آرامش بدمد
آنقدر خوش است که اگر گوشه ی خلوتی پیدا کند،آب همه ی دریاها را گریه خواهد کرد.
گریه ...نه
بگذار از باران حرف بزنیم
از فصل عاشقانه های خیس
اگر یک گل هم داشتم، با آن بهار می شد . . .
گاهی یک گل یعنی خود بهار...
سلام. هزار علامت سئوال در ذهنم چرخ می خورند بی جواب !
امید که عشق همزاد دقایقتان باشد برادر...
سلام مهربان
سوال؟
بپرسید شاید در توانم بود پاسخ
تو ام دیوانه ایی مثه خودم نه؟
دیوانگی هم عالمی داره...خوشا دیوانگان....