متروک ترین امپراطوری بهار

متروک ترین امپراطوری بهار

زندگی مرگ تدریجی رویاهاست می نویسم تا باشم
متروک ترین امپراطوری بهار

متروک ترین امپراطوری بهار

زندگی مرگ تدریجی رویاهاست می نویسم تا باشم

این قصه برای نخوابیدن است



بچه که بودیم قبل از این که قصه تموم بشه خوابمون می برد اما حالاکه سنمون دو رقمی شده همه قصه ها برامون پایان داره نمیدونم دنیا دوپینگ کرده یا قصه ها...آخه هر چقدر میدوم دنیا فرسنگ ها جلوتراز من ...وقصه دوست دارند زودتر تمام شوند

قصه خرگوش و لاک پشت رو که یادتونه

این بار خرگوش تصمیم گرفت لاک پشت رو دست کم نگیره حسابی تمرین کرد روز مسابقه استارت زده شد خرگوش بدون توجه به حواشی تند دوید حتی عاشق هویج های کنار پیست دو نشد و محکم میدوید و وقتی به خط پایان رسید دید لاک پشت جام قهرمانی رو بالا برده است.

این قصه همیشه تکرار میشود حتی با دوپینگ لاک پشت...


از پایان بعضی قصه ها می ترسم...قصه های که حس غرور وکبر تم اصلی است...این قصه ها برای نخوابیدن است


جمعه شب نوشت:

بعضی قصه ها شنیدن دارد و عجیب به دل می نشیند.مث قصه مهربانی معلم مریوانی که برای هم دردی با شاگرد بیمارش موهایش را تراشید

واتفاقا باعث جلب توجه شد و رییس جمهور دستور تقدیراز ایشان و رسیدگی کامل از ماهان رحیمی را صادر کردند

نظرات 16 + ارسال نظر
زهرا پنج‌شنبه 26 دی 1392 ساعت 18:09

عنوان پست منو یاد این انداخت
"گرگ،
شنگول را خورده است
گرگ،
منگول را تکه تکه می کند... بلند شو پسرم !
این قصه برای نخوابیدن است !

گروس عبدالملکیان"
ولی از حالا به بعد یاد قصه هایی با تم غرور و کبر میفتم
اینا از گرگ قصه خطرناک ترند
سلام عمو امپراطور

دقیقا....

این شعر گروس روخیلی دوس دارم

ممنون از یاد آوری تون

دقیقا...خطرناک

طهورا پنج‌شنبه 26 دی 1392 ساعت 20:17

قصه ها برای عبرت است ...خوب و بد ...زشت و زیبا ...کبر و غرور در مقابل اخلاص ...ا
اگر چه لاک پشت برنده باشد ولی همه می دانند خرگوش تندتر می دود ...
اگر چه غرور خود را پیروز بداند ولی خالص ماندگار است ...
ترس لحظه ای ست ...ایمان برنده است .
قضاوت دردست دل هاست.

زیادتر از خودم گفتم ...کاش ...

سلام برادرزاده

اگر چه غرور خود را پیروز بداند ولی خالص ماندگار است ...


چقدر دلنشین...

سلام عمه خوب قصه های پاک

سهبا پنج‌شنبه 26 دی 1392 ساعت 20:42

من هم از بعضی قصه ها می ترسم ! از کبر , از غرور ، از تهمت ، از دل شکستن ، از زندگی توام با رنجهایی بیهوده ... رنجی که نه تنها بزرگت نمی کند , عمیقت نمی کند بلکه لحظه به لحظه , بیشتر و بیشتر در اعماق تباهی فرو می بردت ! من از بردنی ناشی از نامردی می ترسم ... من از خشم خدا می ترسم ...
این روزها من عجیب می ترسم ...
سلام برادر ! کاش قصه ها مثل کودکی ها همیشه پایانی خوش داشت و نتیجه ای خوشتر !
کاش همیشه کودک می ماندیم ...

من از بردنی ناشی از نامردی می ترسم ...

این بغض پایان شوری دقایق است

سلام آرام آبی
کودکی ها خوش بود اما پایانش این شد که هستیم

کاش...
کاش..

سهبا پنج‌شنبه 26 دی 1392 ساعت 21:08

آدم است دیگر...
گاهی به کشتیِ کج شده بر ساحل می مانَد، که هر شب؛ خوابِ ناخداش را می‌بیند...
( رضا کاظمی )

آدم است دیگر...

یاد ماشین مش ممدلی افتادم و صدای دلنشین استاد مرتضی احمدی...

هرچیز که متروک می شود آغازیست بر قصه های پردرد

سرزمین آفتاب پنج‌شنبه 26 دی 1392 ساعت 23:00

سلام امپراتور دیار سبز
قصه زندگی ما انگار با هر نوع تعریف و قرائتی همیشه باید به یه نقطه ختم بشه... نقطه پایانی که لاک پشتش با یا بی دوپینگ محکوم به بردن هست و خرگوش تیزپا باید ببازه تا هرگز هیچکس عبرت نگیره
ممنون و احسنت
عالی

سلام آفتاب بلند دست...
می ترسم از اشتراک نقطه پایانی...
عبرت...واژه گم شده

ما داریم خودمان را تکرار می کنیم

دست مریزاد

ری حان جمعه 27 دی 1392 ساعت 01:10

دم مرگ رسیدم اما به هوای تو نمردم
دارم از تو مینویسم که نگی دوستت ندارم
از تو که با یه نگاهت زیر و رو شد روزگارم

دارم از تو مینویسم دارم از تو مینویسم دارم از تو مینویسم
موقع نوشتنا وقت اسم گذاشتنا
کسی رو جز تو نداشتم اسمی جز تو نمیذاشتم

من تموم قصه هام قصه توست
اگه غمگینه اون از غصه توست
اون از غصه توست

با تو چه زندگیهایی که تو رویاهام نداشتم
تک و تنها بودم اما تورو تنها نمیذاشتم
حتی من به آرزوهات تو رو آخر میرسوندم

میرسیدی تو من اما آرزو به دل میموندم
هی میخواستم که بگم که بدونی حالمو
اما ترس و دلهره خط میزد خیالمو

توی گفتن و نگفتن از چه روزهایی گذشتم
انقده رفتم و رفتم انقده رفتم و رفتم که هنوزم برنگشتمژ
من تموم قصه هام قصه توست

اگه غمگینه اون از غصه توست
اون از غصه توست
هر چی شعر عاشقونست من برای تو نوشتم

تو جهنم سوختم اما مینوشتم تو بهشتم
اگه عاشقونه گفتن عشق تو باعث شه
اگه مردم تو بدون چه کسی وارثه شه

یه دفعه مثل یه آهو توی صحرا ها رمیدی
بس که چشم تو قشنگ بود گله ی گرگ را ندیدی
دل نبود توی دلم ، تو را گرگا نبینن
اونا با دندون تیز به کمینت نشینن
الهی من فدای تو چی کار کنم برای تو
اگه تو این بیابونا خاری بره به پای تو
یه دفعه مثل پرنده قفس عشق را شکستی
پر زدی تو آسمونا رفتی اون دورا نشستی
دل نبود توی دلم گم نشی تو کوچه باغا
غروبا که تاریکه نریزن سرت کلاغا
نخوره سنگی به بالت، پرت نشه فکر و خیالت
من تموم قصه هام قصه ی توست
اگه غمگینه اون از غصه ی توست
یه دفعه مثل یه گل رفتی تو دست خزون
سیل بارون و تگرگ می اومد از آسمون
بردمت تو گلخونه که نریزه رو سرت
که یه وقت خیس نشه یخ کنه بال و پرت
نشکنی زیر تگرگ ، نریزه از تو یه برگ
من تموم قصه هام قصه ی توست
اگه غمگینه اون از غصه ی توست
یه دفعه مثل یه شمع داشتی خاموش می شدی
اگه پروانه نبود تو فراموش می شدی
آره پروانه شدم که پرام سوخته شه
تا آتیش دل تو به دلم دوخته شه
که بسوزه بال و پرم که راحت شه خیالم
دارم از تو می نویسم تو که غم داره نگات
اگه دوست داشتی بگو تا بازم بگم برات
انقده می گم تا خسته شم با عشق تو شکسته شم

من تموم قصه هام قصه توست


میگم بانو شد ما یه چیزی بنویسیم آرشیو ادبی شما نداشته باشه؟

از این به بعد باید با آرشیو شما هم سو باشیم

ژیکان جمعه 27 دی 1392 ساعت 12:50

حالا کارمان به جایی رسیده که باید برای فرزندانمان با کلی تحقیق و بررسی و روانکاوی کتاب انتخاب کنیم
بی کتابی که نمی شود...
زندگی بی کتاب یک جایش می لنگد
اما قرار هم نیست هر کتابی که خواستیم را بدهیم خورد مغز و ذهن کودکانمان
به قول پسر هشت ساله ام:گاهی کتابا اینقدر ترسناک هستن که انگار قرار است ما را بخورند

گاهی باید گذاشت کودکان خاکی شوند...

مهم آموزش قدرت تحلیل است...

در غرب خیلی بد....تمام مفاهیم متعالی را در قالب داستان به خورد کودکان می دهد مثلا پینو کیو : پدر ژپتو همان حضرت مسیح است تا موجود بی جان را جان ببخشد و به سمت انسانیت رهنمون شود و ام الفساد دروغگوییست
و برای رسیدن به انسانیت باید از مرحله هوا وهوس و خریت گذشت تا لایق انسان شوی
اما ما...
نام کتب قصه کودکان را نگاه کنید دخملی و....

فرهاد جمعه 27 دی 1392 ساعت 12:52 http://فقط محض خنده:)))))))

آخر این هفته، جشن ازدواج ما به پاست
با حضور گرم خود، در آن صفا جاری کنید
ازدواج و عقد یک امر مهم و جدی است
لطفاً از آوردن اطفال، خودداری کنید
بر شکم صابون زده، آماده سازیدش قشنگ
معده را از هر غذا و میوه ای عاری کنید
تا مفصل توی آن جشن عزیز و با شکوه
با غذا و میوه ی آن جشن، افطاری کنید
البته خیلی نباید هول و پرخور بود ها
پیش فامیل مقابل آبروداری کنید
میوه، شیرینی، شب پاتختی مان هم لازم است
پس برای صرفه جویی اندکی یاری کنید
گر کسی با میوه دارد می نماید خودکشی
دل به حال ما و او سوزانده، اخطاری کنید
موقع کادو خریدن، چرب باشد کادوتان
پس حذر از تابلو و ساعات دیواری کنید
هرچه باشد نسبت قومی تان نزدیک تر
هدیه را هم چرب تر، از روی ناچاری کنید
در امور زندگی، دینار اگر باشد حساب
کادو نوعی بخشش است، آن را سه خرواری کنید
گرم باید کرد مجلس را، از این رو گاه گاه
چون بخاری بهر تنظیم دما، کاری کنید
ساکت و صامت نباشید و به همراه موزیک
دست و پا را استفاده، آن هم ابزاری کنید
لامبادا، تانگو و بابا کرم یا هرچه هست
از هنرهاتان تماماً پرده برداری کنید

" وحید شیردستیان "

امان از دست تو فرهادددددددد

سعید جمعه 27 دی 1392 ساعت 17:21 http://saiedgholepor.blogsky.com

من سعیدم خیلی وبلاگت با حاله خوشم اومد من تو رو تو قسمت پیوند هام گذاشتم خوش حال میشم تو هم این کارو کنیقلب:www.saiedgholepor.blogsky.com

دیدمتان...
در یک مسیر فکری نیستیم....ببخش

بهاربی خزان شنبه 28 دی 1392 ساعت 11:19 http://idea90.blogsky.com

هار بی خزان، روی محمد

بهشت جاودان، کوی محمد

معطر ساخت گلزار جهان را

شمیم تار گیسوی محمد

سلام
پست زیبایی بود.
میلاد نور برشما مبارک

بهار سایه از بهشت روی پیامبر مهربانی ست...ما از روی مهربانی اش اسم گل مان را گذاشتیم گل محمدی....وگرنه گل کجا و شمیم مهربانی رحمت العالمین.ص.
سلام
برشما هم نیک باد و پراز مهربانی

سمیرا شنبه 28 دی 1392 ساعت 11:29

چقدر بعضی دلها بزرگند....مثل دل اون آقا معلم...وقتی دیدمش بغضم گرفت...اون بچه حتی اگه خدای نکرده موندنی نباشه توی زندگیش یه خاطره خوش داره...خاطره خوش یک معلم ...یک مرد ....یک انسان....کتاب میخونیم برای خوابیدن گاهی کتاب خوابش میبرد تمام می شود و ما هنوز بیداریم! بزرگ شدن همین است....

وای چه زیبا:

کتاب میخونیم برای خوابیدن گاهی کتاب خوابش میبرد تمام می شود و ما هنوز بیداریم!

بگذار این جمله رو حفظ کنم

بابالنگ دراز شنبه 28 دی 1392 ساعت 13:43 http://pendelton.blogsky.com/

سلام بزرگوار
کودک که بودیم ساده بودیم و زودباور
از سایۀ روی دیوار هم میترسیدیم و از خوف گاهی جانمان به لب می رسید
کودک الان اگر خود گرگ را هم نشانش بدهی نه تنها نمی ترسد بلکه گرگ را هم فراری می دهد
تقصیر کیست؟؟؟...
بی فرهنگی یا بدفرهنگی؟؟؟...
کتاب قصه ها؟؟؟...
یا والدین؟؟؟...
ما الگوییم... یک الگوی واضح و همیشگی برای کودکانمان... باید اول از خود شروع کنیم

سلام
چه اسمی...

فرهنگ حاصل مداومت ماست ...ما خواسته ایم که باد از هر جهت که وزید سربچرخانیم

سرزمین آفتاب دوشنبه 30 دی 1392 ساعت 12:06 http://sarzamin-aftab.blogsky.com

سلامی دوباره

پاسختان بر کامنت ریحانه خانوم هم جالب بود هم ...
جالب ، چون طنز خاصی در همان کلام کوتاه داشت
اما...خداوکیلی من جلوی ایشان کم آورده ام !!!!

آرشیو کامپیوتر خودش که هیچ
آرشیو ذهنشم همینجوریه . سریع الانتقال و عالی...تا یه چیزی به چشمش می خوره فوری یادش می افته که فلان جا فلان شعرو به مناسبت ! داره و می ره سراغش
یعنی فکر کنم گوگل یه ورژن از ذهن ادبی ایشونه !

بودن دوستانی از جنس ایشون و شما باعث دلگرمی و افزایش انگیزه ی ما بی سوادهاست

سلام

از حق نگذریم ضریب هوشی ایشون برای یادآوری اشعار قابل ستایشه...

کاش سواد من در سطح شما بود

ری حان دوشنبه 30 دی 1392 ساعت 13:58

وای خدا چه همه خجالت دادین

شعر شاعرهاست، من فقط میزارم که همه بخونیم

میون این همه شعر واره انتخاب شعر ناب مث پیدا کردن دوزاری توی کارونه...

تازه اگه موضوعیت داشته باشه که دیگه هیچی

ری حان دوشنبه 30 دی 1392 ساعت 18:06

چون سرمه می وزی قدمت روی دیده هاست
لطف خط شکسته بــه شیب کشیده هاست

هرکس که روی ماه تو را دیده، دیده است
فرقـی کـه بین دیده و بین شنیده هاست

مـوی تـــو نیست ریختــه بر روی شانه هات
هاشور شاعرانه ی شب بر سپیده هاست

من یک چنار پیـــرم و هر شاخــه ای ز من
دستی به التماس به سمت پریده هاست

از عشق او بترس غزل مجلسش نرو
امروز میهمانی یوسف ندیده هاست
شعر از: حامد عسکری

ز عشق او بترس غزل مجلسش نرو
امروز میهمانی یوسف ندیده هاست


چی باید بگم؟ جز اینکه عااااااااااااااااااااالی

ری حان پنج‌شنبه 3 بهمن 1392 ساعت 11:55

http://s3.picofile.com/file/7402874515/Masood_Fardmanesh_Tamoome_Ghesseham.mp3.html


فایل صوتی این شعر :)

به آرشیو غزل های نابتان باید فایل صوتی و موسیقی راهم اضافه کنیم

دست مریزاد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد