متروک ترین امپراطوری بهار

متروک ترین امپراطوری بهار

زندگی مرگ تدریجی رویاهاست می نویسم تا باشم
متروک ترین امپراطوری بهار

متروک ترین امپراطوری بهار

زندگی مرگ تدریجی رویاهاست می نویسم تا باشم

این خون نماز را باطل نمی کند


هرچه فکر کردم دعایی نیافتم که حالم را دگرگون کند  جز: حول حالنا الی احسن حال

برایم دعا کنید به شود آنکه باید


واما درد نوشت: 

چند ساعت طاقت خانه نشینی دارید؟

چند روز بی گله و شکایت می توانید در خانه بنشینید؟

بشمارید تا بیست و پنج سال

بیست و پنج سال برای شرف

بسیت و پنج سال برای رستگاری

خون

خون

خون

این خون نماز را باطل نمی کند

نظرات 3 + ارسال نظر
مریم سه‌شنبه 8 مرداد 1392 ساعت 12:36 http://www.najvaye-tanhai.blogsky.com

بیست و پنج سال خار در چشم و استخوان در گلو داشتن
بیست و پنج سال درد و دم نزدن
بیست و پنج سال
عجیب نیست برادرم؟
تو امام داشته باشی اما امامت خانه نشین باشد
تو امام داشته باشی و اما امامت را نشناسی
تو امام داشته باشی و اما امامت ...

شاید عجیب نباشد ... مگر حالا اینگونه نیست؟
ما امام داریم اما...

عجیب نیست...
ملتی که کتاب نخواند و تحلیل نکند مجبور به تکرار تاریخ است وما دوره می کنیم شب را روز را...

سهبا سه‌شنبه 8 مرداد 1392 ساعت 16:38

امید که به شود حال دل ما در گذار این روزهای غریب ...
سلام مهربان برادر . طاعاتتان قبول حق.

سلام آبی خدا

امید که به شود حال دلم...خالی از کینه و لبریز از بخشش

سهبا سه‌شنبه 8 مرداد 1392 ساعت 16:39

علی و صبوری اش ...
علی و مهربانی اش ...
علی و عظمتش ...

دلم برای آن سرای آبی تنگ شده برادر . کاش ...

علی و....هزار توصیف عاشقانه
علی ومهربانیش...

امید که بارها لایق آرامش حرمش باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد